دو خواهر بازیگوش تصمیم گرفتند با برادر بزرگترشان بازی کنند. او همان کسی است که به نظر می رسد شبیه یک ادم عینکی است. او دیک مانند پتک دارد. حتی نمی تواند تمام راه را در دهانش بگذارد. پسرخاله رو گذاشت روی دیکش و محکم به او لعنتی زد.
سنژانا| 54 چند روز قبل
دختر آسیایی به آرامی و طولانی با زبانش خروس را نوازش کرد و توپ ها را نیز فراموش نکرد. هر میلیمتر کار میکرد، در حالی که آنقدر ناله میکرد که شریک زندگیاش میخواست او را لعنت کند. خروسش فقط بین سینه های زیبایش جا می گرفت و نوک سینه های صورتی او متورم می شدند. او دراز کشید و خواست که او را در درونش تقدیر کند. پایان دادن به شکم او لذت خاصی به او داد. با دست خروسش را نوازش کرد. ای کاش من همچین دختر آسیایی داشتم، چون همه آنها بسیار خوش خلق هستند.
دو خواهر بازیگوش تصمیم گرفتند با برادر بزرگترشان بازی کنند. او همان کسی است که به نظر می رسد شبیه یک ادم عینکی است. او دیک مانند پتک دارد. حتی نمی تواند تمام راه را در دهانش بگذارد. پسرخاله رو گذاشت روی دیکش و محکم به او لعنتی زد.
دختر آسیایی به آرامی و طولانی با زبانش خروس را نوازش کرد و توپ ها را نیز فراموش نکرد. هر میلیمتر کار میکرد، در حالی که آنقدر ناله میکرد که شریک زندگیاش میخواست او را لعنت کند. خروسش فقط بین سینه های زیبایش جا می گرفت و نوک سینه های صورتی او متورم می شدند. او دراز کشید و خواست که او را در درونش تقدیر کند. پایان دادن به شکم او لذت خاصی به او داد. با دست خروسش را نوازش کرد. ای کاش من همچین دختر آسیایی داشتم، چون همه آنها بسیار خوش خلق هستند.
اینجوری نگاه میکنم اگه بیام خاموشش میکنم.